English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (156 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
In simple (plain) English. U به انگلیسی ساده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in plain english U به انگلیسی ساده
in plain english U پوست کنده
trailer tongue [American English] [coupling] [British English] U پیوند به داخل [در تریلر]
up one's street [British English] , down one's alley [American English] U مناسب ذوق وسلیقه [مهارت درچیزی ]
Queen's English [King's English] <idiom> U [انگلیسی استاندارد و صحیح از نظر گرامری که در بریتانیا خوانده و نوشته می شود.]
to push your luck [British English] to press your luck [American English] U زیاده روی کردن [شورکاری را در آوردن] [اصطلاح مجازی]
The snow doesn't stay on the ground. [The snow doesn't stick.] [American English] , [The snow doesn't settle.] [British English] U برف روی زمین نمی ماند.
simple mean U میانگین حسابی
simple mean U میانگین ساده
simple U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simple U بسیط
simple U بی تکلف
simple U ساده دل
simple U خام
simple U ساده
simple U ناازموده
simple U نادان ساده کردن
simple U اسان
simple U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple U که استفاده و کار کردن با آن ساده است
simple-hearted <adj.> U ساده دل
simple shear U برش ساده
simple shear U دراین برش تنش عمودی وجودندارد
simple strain U تغییر طول نسبی ساده
simple interest U سود پول بر اساس سال 063 روزه
simple support U تکیه گاه ساده
simple structure U ساخت ساده
simple stress U تنش ساده
simple interest U سود ساده
simple regression U رگرسیون ساده دو متغیره
simple premission U اذن محض
fee simple U میراث قانونی بلامعارض ملک مطلق
fee simple U حق الزحمه متعارف
fee simple U حق تملک دائم
simple design U طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
simple hearted U ساده دل
simple hearted U بی تزویر
simple circuit U مدار توان
simple oscillator U نوسانگر ساده
simple parry U دفاع ساده
simple schizophrenia U اسکیزوفرنی ساده
simple wing U طرح تهاجمی با خط نامتعادل
simple arc U لامپ قوسی ساده
simple distillation U تقطیر ساده
simple equation U معادله خطی
simple eye U چشم ساده
simple fraction U کسر ساده
simple magnet U مغناطیس ساده
simple truss U خرپای ساده
simple minded U ساده دل
simple minded U ساده لوح
simple motion U حرکت ساده در خط مستقیم یادایره یا مارپیچ
simple leaves U برگهایتازه
simple majority U اکثریتنسبی
simple correlation U همبستگی ساده
simple bending U خمش ساده
simple beam U تیر ساده
simple-minded U ساده لوح
simple average U میانگین ساده
simple attack U حمله ساده
simple compression U فشار ساده
simple contract U قرارداد شفاهی
simple contract U عقد منعقد درسند عادی
simple beam U تیره ساده
tenant in fee simple U متصرف مطلق و دائمی ومادام العمر مال غیر منقول که تصرفاتش به اخلاف وی نیز منتقل میشود
simple axis of symmetry U محور ساده تقارن
This is treason, pure and simple. U خیانت که دیگه شاخ ودم ندارد
There is more to it than meets the eye . It is not simple as all that. U موضوع اینقدرها هم ساده نیست
simple randon sampling U نمونه گیری تصادفی ساده
simple leg ride U شگک خراب کردن حریف
simple harmonic motion U حرکت هماهنگ ساده
simple harmonic motion U حرکت نوسانی ساده
simple content debt U دین ناشی از قرارداد شفاهی
simple cubic lattice U شبکه مکعبی ساده
simple periodic current U جریان دورهای ساده
The dilemma has no simple answers. U این مخمصه راه حل ساده ای ندارد.
plain U بدقیافه
plain U شکوه کردن
plain U دشت
plain U لباس غیرنظامی
plain U غیر رسمی جلگه
plain U میدان
plain U ساده پوست کنده
plain U تخت
plain U شکوه
plain U صاف برابر
plain U رک وساده
plain U پهن
plain U اشکار
plain U هموار
plain U مسطح
plain U ساده
plain U جلگه
plain U دشت هامون
plain U میدان یا محوطه جنگ
plain U واضح
simple list text chart U جدول نوشتاری با لیست ساده
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
plain weave U بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
plain text U پیام کشف
plain weave U بافت حصیری
plain weave U پارچه ساده بافت
plain speaking U رک گویی
plain-clothes U غیر نظامی پوش
plain-clothes U ساده پوش
plain clothes U غیر نظامی پوش
plain clothes U ساده پوش
plain component U متن یا قسمت کشف یک پیام رمز
plain flour U آردخالص
plain pole U پایهمسطح
outwash plain U آبشستهشدهبینمک
plain chocolate U شکلاتخالص
strand plain U کران دشت
plain weave U بافت ساده
plain vertical U خط افق
plain flap U فلپی که لایه فراربال را تشکیل میدهد
plain dealing U بازی
plain dealing U سودای درست
plain dealing U معامله راست حسینی راست باز
plain dealing U درست
plain dealing U بیرپا
plain dress U لباس غیر نظامی
plain flap U فلپ ساده
plain grinder U دستگاه چرخ سمباده مدور
plain hearted U ساده دل
plain hearted U بی تزویر
plain dealing U راست
plain coordinates U مختصات مسطحه
plain coordinates U مختصات افقی
flood plain U دشت سیلابی
plain washer U واشر تخت
flat plain U دشت هموار
as plain as a pikestaff <idiom> U مثل شیربرنج [قیافه]
plain bearing U یاتاقان تخت
plain bearing U یاتاقان ساچمهای
abyssal plain U جلگهژرف
plain concrete U بتن معمولی
plain concrete U بتن بدون ارماتور
plain concrete U بتن غیرمسلح
plain design U طرح کف ساده
plain design U طرح بدون نقش و نگاره
plain spoken U یر راست
plain spoken U رک
plain rib U تیغه ساده
plain spoken U بی پرده
plain paper U کاغذ بی نقش
plain paper U کاغذ ساده
plain sailing U پیشرفت بدون مانع
plain spoken U رک گو
plain text U متن کشف
plain text U متن واضح و اشکار
plain vertical U سطح افق
plain carbon steel U فولاد کربن غیرالیاژی
Plain food (dress). U غذا ( لباس ) ساده
plain milling cutter U دستگاه فرز غلطکی
regular weave [plain] U بافت معمولی و ساده
This is plain highway robbery . U این که اسمش لخت کردن است ( پول زیادی گرفتن )
balanced plain weave U بافت ساده یک رو یک زیر
balanced plain weave U گلیم باف فرش
plain gypsum lath [توفان سنگ و گچ مسطح]
plain clothes man U کاراگاه یا ماموردیگرشهربانی که لباس غیرنظامی می پوشد
plain carbon tool steel U فولاد ابزار غیرالیاژی
English U انگلیسی
English U مربوط به مردم وزبان انگلیسی
the english U انگلیسان
English U گردش فرفرهای گوی بیلیارد
old english U زبان انگلیسی قدیم
the english U انگلیس ها
English U بانگلیسی دراوردن
after the english f. به سبک انگلیسی ها
english garden U پارک انگلیسی [قرن هجدهم]
English cottage U خانه ویلایی
morrow [Old English] U فردا [ آینده]
Pidgin English <idiom> U انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
English altar U محراب انگلیسی
how can I learn English U چگونه می توانم یادگیری زبان انگلیسی
In my broken English . U با انگلیسی دست وپا شکسته ام
English style U [نوعی سبک قرن بیستم در انگلستان و شمال آمریکا]
to tutor somebody in English U به کسی درس خصوصی در زبان انگلیسی دادن
English bond U آجر چینی انگلیسی
pidgin english U انگلیسی دست وپا شکسته وامیختهای که چینی هابدان سخن می گویند
structured english U انگلیسی ساخت یافته
king's english U اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
english horn U نوعی ساز بادی چوبی انگلیسی که دارای دوزبانه است
king's english U انگلیسی اصیل
english sonnet U غزل انگلیسی که شامل دوازده سطراست
english opening U گشایش انگلیسی
english self taught U خوداموز انگلیسی
english setter U نوعی سگ انگلیسی که دارای پشم بلند ونرم سفیدرنگ یارنگین میباشد
english shepherd U سگ گلهء انگلیسی که دارای اندازهء متوسط وبرنگ سیاه براق ودارای خالهای قهوهای یاخرمایی است
english speaking U انگلیسی زبان
middle english U انگلیسی تا 0051میلادی
english system U سیستم انگلیسی
english system U سیستم اینچی
english thread U پیچ و مهره انگلیسی
natural english U گردش فرفرهای گوی بیلیارددر همان سمت اصلی پس ازبرخورد با گوی دیگر
english woman U زن انگلیسی
english billiards U با 3 گوی و6 کیسه بین 2 یا 4 بازیگر
his english is weak U مایه انگلیسی اوکم است
English breakfast U یکجورصبحانهمتشکلازتخممرغ-گشتنمکزدهوتخممرغ
Recent search history Forum search
1frangible
3reza afshar
3reza afshar
3reza afshar
1postside
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com